سلام
موندم این ژاپنی ها چطوری زندن
شام رفتیم خونشون، چی دادن بخوریم؟ یه کاسه بود که توش یه آب رنگی بود و 4 تا دونه لوبیا تهش!
به اندازه یه کفگیر برنج هم آورده بود واسه 3 نفر!.
چراغ هم که اصلا روشن نمی کنن و به حداقل اکتفا می کنن
ترجیح می دن تو سرما ما رو بلرزونن تا این که وسایل گرمایشی رو روشن کنن.
-----------
خانوم ها ادامه مطلب رو نخونن!
دوره لیسانس یکی از بچه ها (محمد) شاگرد اول شده بود و صابر هم گیر داده بود که باید شیرینی بخره!
محمد هم یه جعبه شیرینی نمی دونم از کجا گیرآورد و توش عکس .... کشید و گذاشت تو یخچال!
همه تو اتاق نشستیم تا صابر بیاد و طبق معمول یه سر به یخچال بزنه!
اومد و این کار رو کرد و بعد دیدن جعبه شیرینی کلی خوشحالی از خودش نشون داد و در جعبه رو باز کرد!
اونشب یکی دو ساعتی دعوا بود تو اتاق!
سلاممممممممممممم مبارکهههههههههه
به جمع بلاگ اسکاییا خوش اومدین اجازه هست لینک کنم یا نه؟
آقا من برم از اول مطالبت رو بخونم
سلام
ممنون از لطفت
یه مشکلی که اینجا داره عدم امکان ویرایش نظرات دوستان هست که نمی دونم باید چیکارش کنم!
سلام خیلی خیلی خوشحال شدم
اخ جون که مینویسین
خانوم ها نخونن من هم نخوندم ببین چه دختر گلیم من
سلام
ممنون از لطفتون
آورین!
ببخشید اجازه لینک دارم من؟
اجازه ما هم دست شوماست
اگه با اون چوبا بوده باشه غدا واسه همه کافی بوده

اون چوبا چیه اشتها رو کور میکنه دیگه دل آدم نمیکشه غذا بخوره
نه واسه ما قاشق آورده بودن